جدول جو
جدول جو

معنی کلم پلو - جستجوی لغت در جدول جو

کلم پلو(کَ لَ پُ لُ)
پلوی که از کلم درست کنند و آن را به دو طریق درست کنند: 1 -کلم را خرد کنند و در پیاز و روغن سرخ نمایند و در لای برنج گذارند و دم کنند. 2- ترۀ بسیار کم را با شبت و جعفری و کلم بعد از سرخ شدن، ادویۀ بسیار زده و گوشت را مانند قورمه پخته ادویه و زعفران زده با برنج مخلوط کنند و دم نمایند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کلم پلو
پلوی که از کلم درست کنند. طریقه کلم را خرد کنند و در پیاز و روغن سرخ نمایند و در لای برنج گذارند و دم کنند. طریقه، تره بسیار کم را با شبت و جعفری و کلم بعد از سرخ شدن ادویه بسیار زده و گوشت را مانند قورمه پخته ادویه و زعفران زده با برنج مخلوط کنند و دم نمایند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ تَ / تِ پُ لُ)
کته. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کته شود
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان دیکلیۀبخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 24هزارگزی جنوب هوراند و 6هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. کوهستانی، معتدل و دارای 280 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
نوعی پلو. طرز تهیه: گوشت بره خام را در روغن و پیاز و کشمش تاب داده در پلو گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
برنجی که بدون روغن پزند. یا کته رشتی. طرز تهیه: برنج را مثل چلو در آب پخته قدری نرمتر از معمول که شد آب آنرا کشیده دم میکنند. پس از دم کشیدن پارچه نازکی روی آن اندازند و با کف دست یا گوشت کوب فشار میدهند تا برنجها خوب بهم بچسبد. پس از سرد شدن آنرا وار ونه در ظرفی بر میگردانند و بشکل لوزی یا مربع میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
تند تند، از چپ و راست، از هر طرف، صوت و حرفی برای هدایت
فرهنگ گویش مازندرانی
قطعه قطعه، واژه ای برای ابراز محبت، به هنگام حمام کردن کودکان
فرهنگ گویش مازندرانی
شخم زدن و زیر و رو کردن زمین با کج بیل
فرهنگ گویش مازندرانی
سرشاخه
فرهنگ گویش مازندرانی